هوش مدیریتی یکی از اصطلاحاتی است که طی سالهای اخیر رواج پیدا کرده و نهتنها آزمونهایی به عنوان تست هوش مدیریتی برگزار میشوند، بلکه مچموعهای از کلاسها و دورههای آموزشی هم برای پرورش هوش مدیریتی تشکیل شدهاند و تبلیغ میشوند.
به همین علت ممکن است این سوال برایتان پیش آمده باشد که آیا چیزی به اسم هوش مدیریتی وجود دارد و اگر وجود دارد، تعریف هوش مدیریتی چیست؟
در پاسخ به این سوال باید گفت هوش مدیریتی یا Managerial Intelligence در ادبیات مدیریت و روانشناسی به کار رفته و وجود دارد. این اصطلاح را برای نخستین بار رابرت استرنبرگ (Robert Sternberg) مطرح کرد. همان کسی که معمولاً او را با مثلث عشق یا مثلث استرنبرگ میشناسیم.
استرنبرگ در سال ۱۹۹۷ مقالهای با عنوان Managerial Intelligence منتشر کرد و در آن توضیح داد چیزی که به نام IQ یا بهره هوشی میشناسیم، برای سنجش تواناییهای مدیریتی کافی نیست.
استرنبرگ معتقد بود که بهره هوشی در بهترین حالت، توانایی تحلیلی انسانها را میسنجد. به این معنا که مثلاً آیا میتوانند اطلاعات و اعداد و ارقام را با هم ترکیب کرده یا با یکدیگر مقایسه کنند و نتیجههای تازهای از آن استخراج کنند؟
او توضیح داد که توانایی تحلیلی قطعاً میتواند یکی از مولفه های هوش مدیریتی باشد. اما هوش مدیریتی باید مولفههای دیگری را هم شامل شود.
پیشنهاد استرنبرگ این بود که هوش عملی یا Practical Intelligence هم به عنوان یکی از زیرمجموعههای هوش مدیریتی مورد توجه قرار بگیرد. به عنوان یک نمونه از هوش عملی، به این فکر کنید که بعضی از انسانها در محیط کار، به سرعت روابط پنهان و قوانین نانوشته را کشف میکنند.
یعنی متوجه میشوند قدرت در اختیار چه کسانی است و چه افرادی تصمیمگیر و چه کسانی تصمیم ساز هستند. همچنین درک میکنند که چه اصول و چارچوبهایی – حتی با وجودی که هیچجا اشارهای به آنها نشده – باید رعایت شود.
استرنبرگ در کنار هوش عملی به هوش خلاق یا Creative Intelligence هم اشاره میکند و توضیح میدهد که خلاقیت به معنای آمادگی و توانایی ذهنی برای شکستن رویههای جاری و عادتها و فکر کردن فراتر از چارچوبهای متعارف هم یکی از مولفه های هوش مدیریتی است.
بنابراین هوش مدیریتی از نظر استرنبرگ ترکیبی از سه هوش زیر است:
- هوش تحلیلی
- هوش عملی (یا هوش کاربردی)
- هوش خلاق
طی چند دهه که از حرفهای اشترنبرگ درباره هوش مدیریتی گذشته است، باید بگوییم که تعریف او چندان فراگیر نشد و اصطلاح هوش مدیریتی در ادبیات دانشگاهی و مقالات، چندان رواج پیدا نکرد. البته توضیحاتی که دربارهی خلاقیت و هوش خلاق ارائه کرد و مقالاتی که در این باره نوشت، به شکل مستقل (و نه به عنوان زیرمجموعهی هوش مدیریتی) بسیار مورد توجه قرار گرفت.
بنابراین آنچه طی سالهای اخیر به عنوان هوش مدیریتی میشنویم و میبینیم و هر کس به صلاحدید خود، موضوعاتی مانند مدیریت استرس و هوش هیجانی و مهارت ارتباطی و مهارت حل مسئله را در آن میگنجاند، اگر چه میتواند مفید و کاربردی باشد، اما یک اصطلاح دقیق و تعریفشدهی علمی نیست و بیشتر کاربرد تجاری دارد.
اگر به هوش مدیریتی علاقهمند هستید، ممکن است مطالعهی درس رفتار سیاسی و هوش سیاسی در متمم هم برای شما مفید و جذاب باشد.
سایت پاسخ نامه – که در حال مطالعهی آن هستید – به نوعی واژهنامهی جنبی مجموعهی آموزشی متمم است. در صورتی که به توسعه فردی علاقهمند هستید میتوانید فهرست درسها و نقشهراههای یادگیری متمم را بررسی کرده یا اینکه سرفصلهای دوره MBA آنلاین ما را ببینید.
فهرست درسها اطلاعات | ثبتنام